سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
من و برادرم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آلبالو کیلویی 3000 تومان

یک روز جمعه من و پدر و برادرم به بازار رفتیم. وقتی که به بازار رسیدیم من و برادرم تشنه بودیم. پدرم گفت:«در این جا آب نیست باید صبر کنید تا به خانه برسیم.» ما صبر کردیم. قبل از اینکه به خانه برویم من گفتم:«بابا من آلبالو می خواهم.» آلبالوها گرون بود و ما آلبالو نخریدیم. البته بابایم میخواست بخرد ولی من دیدم گرون هستند و باز گفتم نه گرون است و به خانه برگشتیم. وقتی به خانه رسیدیم برای این که هوا گرم بود ما کلافه شده بودیم.این هم آقبت ماشین نداشتن.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گاهی یوسف،گاهی مامان ( شنبه 90/3/28 :: ساعت 6:14 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تغییر آدرس
هدیه ی روز پسر!
آلبالو کیلویی 3000 تومان
ما ماشین می خوایم یالّا
خانه ی ماو ماجراهایش
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 21159
» درباره من

من و برادرم

» آرشیو مطالب
تیر 89
شهریور 89
مهر 89

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کلکسیون بهترین تمبرهای جهان
دانشمند کوچک؛سیدامیرحسین
ذوالفقار؛سراج الدین
آتش؛محمدعلی
مردشمشیری؛سیدمحمد
بچه مشهدی؛سیدمحمدرضا
علی پولویی؛سیدعلیرضا

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب